۱۳۹۲ آذر ۱۸, دوشنبه

مرواریدهای دل-بخش دوم و پایانی




وعظ نهم
نجات از تنبلی

مبادا در آداب بندگی در برابر حقّ تنبلی کنی...زیرا اگر چنان کنی به عاقبتی بسیار ناگوار مبتلایت مینماید.حضرت پیامبرص با اشاره به این فرموده اند:
اِذا قَصَرالعَبدُفِی العَمَلِ ابتلاهُ اللهُ عَزّوجَلّ
"زمانیکه بنده در اعمال بندگی خود کوتاهی ورزد(درآنها تنبلی کند)الله عزّوجلّ او رامبتلابه غم و غصّه مینماید."
بله،حدّاقل اورا مبتلابه فرزندان و خانواده خود میکنددرحالیکه چنین ابتلائی ازقبل برای او تعیین نشده بود.ازآن به بعدفرزندان و خانواده اش شروع میکنند به اذیّت نمودن او،درآمدش کم میشود(وقتی هم که کم شد دیگربرکتی برایش باقی نمی ماند)پسران و دخترانش در برابرش عصیان میکنند،همسرش شروع به نفرت نمودن از او مینماید.به هر طرف برود بزمین میخورد.
اینهاست عقوبت کوتاهی نمودن دروظائف بندگی دربرابرحقّ و نتیجهَ رهاکردن الله و اشتغال کامل به دنیاست.
جناب الله میفرماید که:
"اگرشکرکنید ودرایمان خودثابت بمانید ،الله چرا شما را به عذاب مبتلا نماید که؟ الله پاداش شاکران را به حق بجا می آورد." سوره نساء -صدوچهل وهفت.
"او از اعمالش مورد سئوال قرارنخواهدگرفت اما آنها مسئول خواهندبود."
خواهروبرادرجوانم! به تو عزمی متناسب با همّتت داده میشود. هرحقّی در برابرانجام وظیفه ای است.پس مبادا تنبلی کنی.(چه برای دنیا و چه برای آخرت با غیرت باش،همّت را از دست مده) فراموش نکن که تنبلی،بی غیرتی،عدم همّت وگیجی منتج به محرومیّت ابدی و پشیمانی بی نهایت میگردد.اعمال و کردارت را برنامه ریزی کن،با برنامه حرکت کن،متناسب با کارو اعمالت سخاوت و مردانگی نشان بده.زیرا جناب الله به تو هم در دنیا و هم در آخرت ،سخاوت و بزرگی و بخشش نموده است.در روز قیامت  انسان تلاش میکند آنچه از خیروشردردنیا انجام داده را بیاد آورد،وندامت واقعی درآنجاست که آغاز میشود.اما درآن روز هیچ پشیمانی و افسوس خوردن نتیجه ای نخواهد داد.کلّ مسأله اینست که به اینها قبل از مردن فکر کنی و تدبیر اتّخاذکنی.زمانیکه هرکس برداشت از کِشتهَ خویش میکند چه فایده ای خواهد داشت تخم پاشیدن تو بر زمین؟
جناب پیامبرص آیا نفرموده است :
 الدّنیا مزرعَة الآخرة
"دنیا مزرعهَ آخرت است"
دراین دنیا کسی که خیرونیکی کاشته درآخرت محصولاتی برداشت خواهد کرد که باعث غبطه خواهند بود.کسی که شرّو تنبلی بکار برد ،ندامت و پشیمانی می دِرَوَد...
بیداری تو در زمانیکه مرگ بسراغت می آید نفعی برایت نخواهد داشت.
"یا ربّ ما را ازخواب غفلت بیدارفرما.راه ما را از راه کسانیکه تو را نمی شناسند جدا کن.ما را از کسانی قرار ده که با درستی و اعتماد به تو وابسته شده اند."










وعظ دهم
صبر
"ای ایمان آورندگان،صبروثبات نشان دهید،به همدیگر صبوری را تلقین کنید...برآنها غلبه نمائید.درمرزها نگاهبانی کنید(وطن خود را از دشمنان محافظت نمائید).درسایه این عملتان میتونید امید به رستگارشدن داشته باشید."سوره آل عمران آیه دویستم.
در مورد صبر آیات زیادی وجود دارد.همه آنها هم نیکی موجود در صبررامقدّمه ای برای نعمت برتر،پاداش نیک ،بخشش الهی ،آرامش در دنیا وآخرت و راحتی معرفی مینمایند.پس صبورباش.شما خیری که با عجله آمد(دنیا)را دیدید ،برای تأمین آخرت تلاش کنید.از زیارت قبور،رفتن به مجالس افراد صالح و اعمال صالح فروگذاری نکنید.اگرچنین کنی کارهایت اصلاح خواهد شد.
ای خواهروبرادرجوانم! بدان که چگونه باید صبرکنی...زیرا همه آنچه که دنیوی است آفت ومصیبت است. به غیر از این اگر وجود داشته باشد آنهم از نوادر است.هیچ نعمتی نیست که در کنارش حکمتی نباشد.هیچ گشایشی نیست که به همراهش تنگی و سختی نباشدوهیچ فراخی نیست که در کنارش ضیقی نباشد...
ای رهروی حق! در برابر ضربات دشمن صبرکن...بزودی تو ضربه نهائی را به او وارد کرده وکارش راتمام خواهی کرد وهرآنچه دارد را صاحب خواهی شد .زیراصبرکلیدو وسیلهُ نصرت یافتن،رسیدن به مقام رفیع وزندگی باشرافت است.اگر میخواهی شخصی متّقی ،متوکّل ،قابل اعتمادباشی، صبور باش...زیرا بنیان تمامی خیرهاونیکی ها صبراست.زیرا اگر نیّت تو درست باشد، برای  الله وارداین راه شده باشی،عشقِ تقرّب به اوتمامی هستی ات رادربرمیگیرد،قلبت با این عشق لبریز شده سرریزخواهد شد.
صبر،همراهی کردن باخدا در قضاوقدراست.زیرا قضاوقدر ازقبل با علم او به ثبوت رسیده است و هیچکدام از خلق قادر به پاک کردن آن نیست.
بله این حقیقتی است که در نزد مؤمن کامل به اثبات رسیده، او هم به این وسیله به تقدیرالهی بااختیارخود صبرنموده است،ونه بصورت اجباری و اضطراری...زیرا اولین مرحله صبراضطراری و دوّمین مرحله اش اختیاری است.دراین صورت اگرصبرنداشته باشی چگونه میتوانی ادعا کنی که صاحب ایمان هستی؟
اگر رضا به تقدیر نداری و آن رضا را نشان نمیدهی چگونه میتوانی بگوئی که به معرفت رسیده ای؟بله ،اینها چیزهائی است که به صرف ادعا کردن بدست نمی آیند.
تا درگاه را ندیده و درکنار آن به توسّل نایستاده و زیر قدوم تقدیرو در مراحل سودو زیان به خود نیامده و صبرنکنی، لزومی به ادعا کردن نیست...
ازهمان جائی که قرار داری با تمامی وسعت قلبت این سنگینی را حس کن،و نه تنها با قلبت بلکه با جسمت گوئی جسدی بدون روح هستی بمان و دورمشو.(دروازه های بزرگِ خوشنودی قلبت را بروی تقدیربازکن)،این چنان حالی است که نیاز به سکونی بدون حرکت، دور از شهرت و محتاج به دورازخلق بودن است از تمامی جهات قلب، سرّ، باطن و صفا.






وعظ یازدهم
آداب ورود به میان خلق
ای سالک حقیقت! درنابینائی،جهالت ،غفلت و خواب آلودگی به میان خلق نرو...درحالی که با بصیرت،علم وبیداری هستی با ایشان دمخور شو...اگردرمیان مردم به صفتی یا خوئی برخوردی که پسندیدی، به آن تبعیت کن،اگر چیزی را دیدی که تو را متأثّر میسازد ازآن دوری کن وتلاش کن مردم را از آن صفت و خُلق مبرّا و دور کنی...
براساس حدیثی نقل شده از حضرت پیامبرص ایشان میفرمایند:
("مدارا نمودن با خلق، صدقه است.")
ازاحسانی که ربّ به توداده به خلق بده،با لطف وکرمی که ربّ  با تو نموده،تو هم باخلق نیکوئی کن،باایشان با گشاده روئی وبا خنده- روئی روبرو شو.اگر چنین کنی مطابق با فرمایشات خدای جلیل و عزیز بوده و با اخلاق او رفتار نموده ای.رفتارنمودن باخلق تحت حدود شرعی، با ایشان موافقت نمودن، روش بسیار زیبائی برای گذران است.اما اگر رفتار با ایشان از حدود شرعی فراتر رفته و از رضای الهی خارج گردد،دیگر هیچ کرامتی نیز در این رفتارنمی- ماند.
ای جماعت،قدروقیمت خود را بدانید،خودتان را به چاهی که خدا شما را در آن نینداخته،نیندازید.با اشاره به این است که گفته شده است:
           مَن لَم یَعرِف قَدرَهُ عَرّفَته الاَقدارُ قَدَرَهُ
"به آن که قیمت خویش را نمی داند، قدر آنچه را که لازم است یاد خواهد داد."
در اینصورت در جائی بنشین که بلندت نکنند.وقتی وارد خانه ای میشوی در جائی منشین که صاحبخانه آنجا راازآن تو نداند.زیرا در آنصورت بدون امر و اجازه نشسته ای و بدون اینکه بخواهی از آنجا بلندت میکنند.
اگر لجاجت کنی با زورازآنجا بلندت کرده به بیرون خواهند انداخت.آنچه برای تولازم است بریدن ارتباطاتت با شرّو بدی و بدورانداختن آنهاست .زیرا کلمات هم برادرانی دارند،یکی به شما کلامی میگوید،شما هم به آن جواب میدهید، برادران آن کلمات هم می آیند و میان شما شرّو بدی را نشان میدهند.
ای بیچاره،حرفهائی که برایت ضروری نیست را ترک کن. درخصوص مذهب تعصّب را رها کن،مشغول اموری شو که در دنیا و آخرت نفعی برایت داشته باشند...
[درنسخه ترکی این کتاب درست پس از این سخنان حضرت گیلانی یک پاراگراف در تبلیغ مذهب حنفی توسط ترکها اضافه شده است که با یقین به اینکه متعلق به حضرتشان نیست ،حذف شد.البته همین کار ایشان هم مانند دیگر اعمالشان در خصوص حذف و اضافه سخنان حضرت گیلانی ثابت میکند که نه تنها کوچکترین ارزشی برای افکار حضرت گیلانی قائل نبوده اند بلکه نفرت دارندو مانند تمامی دیگروجوه رفتارشان،همه چیز در این دنیا -حتی خود دین-وسیله ای برای برتری طلبی های نفسانی ترکهاونقابی برای پنهان نمودن چهره واقعیشان است.]
ای رهرو حقیقت ،تلاش کن که کسی را اذیت نکنی...نیت خوب داشته باش در مورد همه افراد..فقط در مورد کسانیکه شریعت اجازه به اذیتشان داده میتوانی آزادانه رفتار کنی.یعنی درصورت وجودآن ،شریعت وبالی در این مورد برتونیست.برعکس حتی آن عبادت شمرده میشود.
اگرمیخواهی به حضورقلب و آرامش قلب و وسعت دل برسی گفته های خلق را نشنیده بگیر...به غیبت های ایشان التفاتی نشان مده... آیا نمیدانی که اکثر این خلق از خودِخالق هم راضی نیستند، چه رسد به اینکه از تو راضی باشند.
آیا نمیدانی که اکثرخلق درست نمی اندیشند،حقیقت را آنچنان که هست نمی بینندو آنچنان که باید ایمان نمی آورند؟بالعکس ایشان حق را تکذیب کرده و بعضی اوقات حتی تصدیق هم نمیکنند.تودیگر تنها تابع جمعی باش که به غیرازحقّ و حقیقت نمی اندیشند..زیرا اینها چیزهای دیگر را نمیشنوند و نمیبینند.پس برای رضای حق ،ودربرابر اذیت خلق صبرکن..تحمل کن انواع بلاهائی را که تورابا آنها امتحان میکنند...
این راه چنان راهیست که درآن جناب حق سنّت خودرا در حقّ کسانی که انتخاب کرده و پسندیده درآن به اجرا درمی آورد.ایشان را از هرکس جداکرده،با بلاهای گوناگون، آفات و محنت ها امتحان مینماید،چنانکه فضای دنیاو آخرت وآنچه از زیر عرش تا اعماق زمین برای ایشان تنگ میشود وازاینرو وجودشان فنا میگردد.الله دوباره ایشان را به دنیا آورده از ایشان ،مخلوق کاملأ جدیدی میسازد.
جناب حقّ با اشاره به اینست که میفرماید :
فَتَبارِکَ اللهُ اَحسَنُ الخالِقین
"بالاخره او را به شکل دیگری انشاء نمودیم،ببین چه متعالی است شأن الله که برترین خالق هاست."
اگردرمیان فقیر یا غنی که بسوی تو می آیند فرقی قائل شوی و حس کنی،راه نجات راگم خواهی کرد.بافقرائی که صبورند همراه شو،به ایشان نیکی کن،بزرگوارانه رفتارکن،از همراهی با ایشان احساس خوشبختی کن.
اَلفُقَراءُ الصُّبُرُ جُلَساءُ الرَّحمنِ یَومِ القیامة
"فقرائی که صبوری کنند درروزقیامت در مجلس رحمن حاضرخواهند بود."
بله امروز قلبهایشان و فردا بدنهایشان درآن مجلس خواهد بود.ای جماعت مسلمان،اگر شما بدانید که همسایه تان گرسنه است و کاری نکنید آن مجلس را از دست خواهید داد.اگر درچنین حالتی ادعای ایمان کنید ، کجاست لذّت ایمان؟
ایمانِ شخصی که اضافه براحتیاج خود و خانواده اش را به فقیری که بر در خانه اش ایستاده نمیدهد و حتی او را دور میکند،صحیح نیست.
یعنی از جهت ایمان به کمال نرسیده است.بله بزودی توهم مثل همان بیچاره میتوانی بشوی و از درها رانده شوی.
ای وای برتو!چرا ازجایت بلند نشده و با دلِ گشاده چیزی به آن سائل-گدا- ندادی؟اگرچنین میکردی دوفضیلت راباهم بدست می آوردی ،با پاشدن و به پیش او رفتن،تواضع و با دادن چیزی به او بزرگواری و سخاوت را با هم بدست می آوردی.
مگرنشنیدی؟حضرت پیامبرص بادست خود به محتاج ها عنایت میفرمودند،به شترخود علف میدادند، شیر را از گوسفند،خودشان میدوشیدند،وخودشان وصله به لباسهایشان میزدند،وایشان خیلی بیش ازین تواضع داشتند.چطور میتوانی ادعا کنی که تابع ایشان و سنّت ایشان هستی؟درصورتیکه با رفتاروحرفهایتان با ایشان مخالفت میکنید.ضرب المثلی هست که میگوید:
"یا یک یهودی خالص باش یا ادعای دوست داشتن تورات را نکن."
من هم با سخنی نزدیک به این بتومیگویم:
اساس و اصول اسلام را به درستی انجام بده وگرنه نگو که من یک مسلمان کامل هستم.
بله ،آنچه برای تو لازم است، رعایت و حرمت شرایط اسلام است.به خلق هم توصیه های خوب کن،تا اینکه درآینده ای نزدیک(روزقیامت)جناب حقّ هم با رحمت خود با تو رفتار نماید.به حقیقت اسلام بچسب که این تسلیمیت دربرابر خدا خواهد بود.
به آنان که بر روی زمین هستند مرحمت کن تا آنانکه در آسمان هستند برتو مرحمت نمایند.






وعظ دوازدهم
ترک کردن دوستان ناباب

ای رهرو راه حقیقت! با افراد بد دوستی مکن،تلاش کن آنان راترک کنی.دوستی ومحبّتی که با آنان داری قطع کن.تلاش کن با افراد خوب،مناسبت و دوستی برقرارکنی.دوستها ویارانی را که با افراد بد،دوستی میکنند را هم ترک کن.با افرادی که به نیکی وخوبی توجّه می کنند-حتی اگر از تو دورباشند-دوستی کن.زیراباکسانی که دوست داری وبا ایشان ارتباط محبتی داری نوعی نزدیکی درونی خواهی یافت.پس دقّت کن با چه کسی دوستی ومعاشرت می کنی.از عده ای از دانایان پرسیده اند:
-نزدیک بودن(تقرّب)چیست؟
جواب داده اند:
-عشق و دوستی است.
ای رهرو راه آخرت! معاشرتت با افراد شرور و اهل شر،باعث ایجادسوءظن نسبت به خوبان در تو می گرددوباعث تغییر حسن نیّت تو نسبت به ایشان می گردد.افتادن تودرچنین وضعیتی درست شبیه به افتادنت درمرداب و باتلاق است.تلاش کن تا نیفتی.
به حال و هوای دلگشای کتاب خدا و سنّت پیامبرص داخل شو تا نجات ابدی یابی...








وعظ سیزدهم
ای خواهروبرادرجوانم! با درآمد حاصله ازدسترنج و عرق پیشانی خود زندگی کن.باوسیله قراردادن دینت،آن را وسیلهَ معیشت خویش قرارمده...عرق پیشانیت رابریزودرآمدکسب کن وبخور..به دیگران هم همین توصیه را بنما..زیرا این سالم ترین راه زندگی برای مؤمنان است واین تابعیت ایشان را ازصدّیقین به این وسیله روشن می سازد.
مؤمنان و صدّیقین همواره باعرق پیشانی وبا عزم وغیرت خود است که کسب درآمد می کنندو آن را درآرامش می خورند...دراصل این حرفها اگر معنائی برای فقرا ومساکین نداشته باشد،چیزی افاده نمی کند.ایشان آرزو می کنند که مردم در راحتی باشند.
زیرا ایشان این حدیث جناب پیامبرص را می دانند که:
"تمامی انسانها خانواده خداوند هستند.محبوب ترین مردم نزد خداوند کسی است که مفیدترین باشد برای ایشان."
ای خدمتگزار دربِ خانهَ حقّ! حرام خوردن قلب را می کُشد.
درحالیکه خوردن مال حلال قلب را زنده می کند.طوری که یک لقمه آنجارا نورانی می کندولقمه ای دیگرآنجارا تاریک می سازد.لقمه ای تورا مشغول به دنیا می سازد.لقمه ای دیگر هم تورامشغول آخرت می سازد.لقمه ای دیگر هم هست که تورا ازدنیاو آخرت گرفته مشغول خالق می کند،و رغبت تو به خالق را می افزاید.
چیزحرام تورا اکثراً مشغول دنیا کرده و گناه وعصیان را برایت دوست داشتنی جلوه می دهد.مباح تورامشغول آخرت می سازد،عبادت وطاعت را برایت دوست داشتنی جلوه می دهد.بطورخلاصه ،لقمه حلال قلب را به مولی نزدیک می سازد.
شناخت اوهم باقلب امکان پذیراست.نسیم های معنویِ حقّ ،درقلب است که شروع به وزیدن می کند، و نه بر روی کاغذ.
بله معرفت تنها با حکم خداوند و پس از عمل و تصدیق آن می تواند حاصل گردد.وتصدیق تنها زمانی تحقّق می یابد که خداوند را به توحید بشناسی،به او اعتماد کنی و از ارتباطات غیرضروری بامردم دوری کنی.
توتا زمانی که به دقّت محاسبه نکنی که چه می خوری و چه می نوشی، چه می پوشی و چه نکاحی انجام  می دهی و همه اینها ازکدام راه و از کجا بدست آورده می شود؟ چگونه می توانی نسبت به حقّ شناخت پیدا کنی؟یعنی چگونه می توانی نسبت به او به حقیقتِ شناخت دست یابی؟
آیا این سخنان مبارک حضرت پیامبرص را نشنیده ای که :
"اگر به راه بدست آوردن خوردنی ها و نوشیدنی هایت دقّت نکرده و اهمیّت داده نشود، جناب الله هم اهمیّت نخواهد داد که شخص از کدام دروازه به جهنّم وارد شود."







وعظ چهاردهم
ترغیب وتشویق به اعمال نیک

ای رهرو حقیقت! تو برای تا ابد در این دنیا ماندن ولذّت وصفاکردن آفریده نشده ای.تودر این دنیادر دوره ای از امتحان الهی بسر می بری.تو به گفتن"لااله الاالله محمّدٌرسول الله" اکتفا کرده وطاعت وعبادت نسبت به حق رابجا نمی آوری.درصورتیکه به زبان آوردن این جمله به تنهائی،بدون اینکه چیزهائی راکه این جمله بدانها دلالت می کند را بجا آوری،سودی به حال تو نخواهد داشت.
زیرا ایمان عبارت از گفتاروعمل است.
اگردرگناه غوطه ورشوی ودر اثر برخی گمراهی ها به مخالفت باحق بپردازی، راهت را گم خواهی کردواگر در این حال اصرار ورزی، ترک نمازو روزه وصدقه وشبیه اینها برایت زیبا جلوه گر خواهدشد. ودرنتیجه ایمانی که خشک وخالی مانده باشد سودی برایت نخواهد داشت و مورد قبول واقع نخواهد شد.
وقتی می گوئی "لااله الا الله" یعنی شهادت می دهی.اگرازتو بپرسند دلیلت چیست؟ چه جوابی خواهی داد؟
زیرا دلیل و برهانِ این شهادت عبارت است از :
انجام فرمان الهی -دوری نمودن ازکارهائی که خداوند منع فرموده-صبردر برابر آفات ومصیبت ها وتسلیم بودن دربرابر خداوند.اینها دلائل و نشانه های آشکار ایمان و شهادت هستند.
بله،حرف بدون عمل ،وعمل بدون اخلاص و بدون موافقت با سنّت رسول الله ص مورد قبول واقع نمی گردد.
آگاهی به تو خطاب می کند:
"اگربامن عمل نکنی ،برعلیه تودلیل محکمی خواهد شدواگرعمل کنی به نفع توحجّت خواهم شد."
حضرت پیامبرص می فرمایند:
"علم و عمل با هم فرخوانده خواهند شدواگر باهم جواب دهند که چه عالی خواهد بودوگرنه دور خواهدشد وخواهدرفت."
یعنی فیض و برکتِ آن علم خواهدرفت،وتنها از آن،عزا و جفا،محنت و مشقّتش باقی خواهد ماند.درنزدخداوندهم نمی تواند شفاعتی برای تو انجام دهد.در زمانیکه نیاز داری هم به سوی تو نخواهدآمد.وبه این صورت درس خوانده ای جاهل خواهی بودو خواهی ماند.بله آن علم بی عمل کوچ کرده و خواهد رفت و از آن تنها پوست و غلاف باقی خواهد ماند.زیرا خلاصهَ علم ،عمل است.
ای کسیکه عمری را باخواندن کتابهای علمی گذرانده ای!
خواندن و ازبرکردن بدون عمل چه فایده ای دارد؟
مقصود ازعلم،تنها دانستن و ازبرکردن نیست،عمل کردن بادانسته است،روشن نمودن اطرافت است و تبدیل شدن به نهری پرفیض که میان تولّد و مرگ جاری است.
ازحضرت پیامبرص وتمامی پیامبران ،در روز قیامت چنین پرسیده خواهد شد:
"شما به مثابه چوپانان مردم بودید،برای آنان که وظیفه محافظت از ایشان را داشتید چه کردید؟"
"شما نگاهبان خزانهَ وسیع من بودید،آیا ازآن خزانه به فقرا ومساکین و افتادگان چیزی رساندید؟آیا حقوقی که برشما واجب نمودم را از مال خود جدا کرده و پرداخت نمودید؟"
بله، آنچه شرط یرای مؤمن است اوّل بجاآوردن عبادات واجب و پس از بجا آوردن کامل و صحیح آنها،انجام سنّت ها و نوافل و فضیلت هاست.تا عبادات واجب را به صورت کامل بجا نیاورده باشی،مشغول شدن به عبادات نافله عین حماقت و نادانی است.زیرا عمل به نوافل قبل از واجبات مورد قبول واقع نمی گردد.این شبیه فرمان حاکمی است که مردم را به اطاعت از یکی از خدمتکاران خود فراخوانده باشد.
حضرت علی ع از قول پیامبرص می فرماید:
"کسی که نمازهای مستحبّی را قبل ازنمازهای واجب بجا می آورد شبیه زن حامله ای است که قبل از زمان زایمان فرزندش را سقط می کند و دیگر نه حامله است و نه صاحب فرزند."
وکسیکه نماز می خواند نیزاین چنین است.تازمانیکه نمازهای واجب را بجا نیاورده ،خداوند نمازهای مستحبّی را از او قبول نمی فرماید.
مثال دوّم برای این،تاجری است که قبل از جداکردن سرمایه اصلیش وقبل ازجداکردن سوداصلیش وبدون اینکه بداند چقدرسودکرده و چقدراز دست داده،شروع به خرج کردن بی حساب کند.درحالیکه آنچه برای اولازم است اوّل محافظت از سرمایه اوّلیّه وپس ازآن خرج کردن به نسبت سودی که بُرده می باشد.وقتی گفته می شود واجبات، تنها نبایدنماز و روزه به ذهن بیاید.ترک کردن مردم،دوری نمودن از شرک ورزیدن به خداوند یکتا،و اعتراض نکردن به قضا وقدر اوهم از عبادات است.
حضرت پیامبرص می فرمایند:
" چیزی که مخلوق را به عصیان دربرابر الله وادارد،جائز به تقلید نیست."
ای رهرو راه سعادت،باهیچ عملت مغرورمشووفریب مخور.زیرا اعمال با خاتمه شان سنجیده میشوند.وخاتمه نیک را ازجناب حقّ بخواه ومرتّباً نیازکن که زمانی روحت را بگیرد که درحال انجام زیباترین اعمال باشی .
زنهار،زنهار، پس از اینکه توبه کردی دیگرتوبه ات رانشکن وبه انجام گناهان بازمگرد..درتوبه ات ثابت قدم باش .اگرکسی به توگفت:"تابع نفست و آرزوهایت مشو."به او گوش بده.
با انجام گناهان،با ربّت مخالفت نکن،تلاش کن بنده ای اطاعتکار باشی.امروزت و فردایت باید چنین باشد.درغیراینصورت در واپسین روزها یعنی درآخرین نفس های زندگیت اگر دربرابر الله عصیان کنی،او تورا رسوا خواهدکردبدون اینکه خبردارشوی و بعد ازآن هم یادآوری برایت پیدا نخواهدشد.
یاربّ! به ما یاری فرما که طاعت وعبادتمان نسبت به تو را بدرستی انجام دهیم.با ناپاکی های عصیان وگناه مارا رسوا مکن...هم در دنیا وهم درآخرت، به ما نیکی نصیب فرما و ما را ازعذاب جهنم حفظ فرما...






وعظ پانزدهم
ای کسی که به تقدیرالهی گردن نهاده ای!
نگوکه"نیازی به دعاکردن دربرابرالله ندارم چونکه اگرآنچه می خواهم اگردر ازل تقسیم شده وجداشده باشد،چه بخواهم وچه نخواهم درهرصورت به من خواهدرسید.واگربرایم تقسیم نشده وجدا نشده باشد با خواستنم به من نخواهد رسید."
برعکس به شرط اینکه درمیان دعاهایت وآرزوهایت حرام وشرّ نباشد،خیردنیاوآخرت رابخواه.زیرا جناب الله امرفرموده که دعا کنیم وبخواهیم و این را تشویق فرموده:
"به من دعاکنیدتاشمارااجابت کنم.زیرا آنانکه باکبروادعای برتری دعانکرده باشند خواروحقیر به جهنم وارد خواهندشد."-سوره مؤمن آیه شصت.
"تمنّای اسباب و وسائلی را نکنید که خداوند به وسیله آنها برخی از شما رابر برخی دیگر برتری داده.همانگونه که مردان سهمی ازدسترنج ودرآمدشان دارند،زنان نیز سهمی ازدرآمدشان دارند.
ازخداوندلطف وعنایتش را بخواهید.بدون تردید خداوندهرچیزی را به کاملترین شکل می داند." سوره نساء آیه سی و دوم.
حضرت پیامبرص می فرمایند:
وَاسئلوااللهَ وَ انتُم موقِنونَ بِالاِجابَة وَاسئلوااللهَ بِبُطونِ اَکُفَّکُم.
"باایمان به اینکه دعایتان مستجاب خواهدشد،بخواهید.ازخداوند با کف دستانتان بخواهید."
به غیر ازاینهابسیاراحادیث شریف دیگرنیزوارد گردیده است.
نگوکه:"من می خواهم اما او نمی دهد.ازاینرو دیگرنخواهم خواست." به دعاکردن ادامه بده،اگرقسمتی برای تودرنظرگرفته شده باشد،این دعا آن را بسوی شما می کشاند.واین هم ایمان،یقین واعتقادت به ئوحید را می افزاید.درخواست نمودن از مردم رارهاکن...درتمامی احوالت رو به سوی حق کن...زیرا تنها اوست که می تواند احتیاجاتت رابرآورده کند.
اگرآنچه می خواهی درنصیب و قسمت تو نبوده باشد خداوند بجای آن به تو ثروت قلبی و خشنودی عنایت می فرماید.حتی اگرفقیرومریض هم باشی نسبت به اینها درقلبت درهای رضا را باز می فرماید.اگرمقروض باشی،بدرفتاری طلبکارت نسبت به تورا مانع می شود.اورا وادار می کندکه دراین مورد نسبت به تو ملایم بوده وسهولت نشان دهد.وتازمانیکه وضعیت تواصلاح شوداین وضع رابرای او ادامه خواهد داد.حتی اگردراین دنیا اینها را بجا نیاورد،دربرابرخواسته هایت ثوابهای بزرگی برای آخرتت درنظرمی گیرد.زیرا اویگانه صاحب کرم است و غنیّ و رحیم است.دعاهای صمیمی وخواسته هایت را بی جواب نمی گذارد.یابلافاصله خواهد دادیا به تأخیرانداخته ودرآن دنیا خواهد داد.درحدیث شریفی می فرمایند که:
"مؤمن درروز قیامت درنامه اعمال خود یک سری اعمال بسیارخوب را میبیند که انجام نداده به اوگفته می شود:
-آیااینهارا می شناسی؟
-نه نمی دانم از کجا آمده اند.
-اینهادرمقابل آرزوهائی است که دردنیا داشتی و دعاکردی.
بله بندهَ مؤمن،بادرخواست ازخداوند قبل از هرچیزاورا بیاد آورده،وجودویگانگی اورا بزبان می آوردوبه این ترتیب هرچیزی به جای خود نشسته ،حق را به جای خودبرگردانده،ازقوّت وتوان خود تبرّی جسته،کبروادعای بزرگی وصفات مذمومی شبیه اینهاراترک می نماید.
همه اینها اعمال زیبا و نیکوئی است که ثوابش در نزد خداوند محفوظ است.
ای رهروحقیقت! شبکه دعا را بباف و به درگاه رضا روکن.ازحرفهای غیرضروری اجتناب کن، خداوند عزیزوجلیل را هیچگاه ازقلب و زبانت خارج مکن...







وعظ شانزدهم
ایمان و اسلام

ای خواهروبرادرجوانم!اگرایمان نداشته باشی یقین هم نداری.اگریقین نداشته باشی دراین خصوص معرفت وآگاهی هم نمی توانی داشته باشی.اینهادرجاتی است که وقتی مسلمانیت حقیقی و درست باشد،به تسلیمیت حقیقی نیزمیرسی.
تودرهمه حال وکارَت مسلمانی تسلیم شده به الله باش...
فقط هنگامی که این تسلیمیت رانشان می دهی، حفاظت ازمرزهای شریعت وچنگ زدن به آن به بهترین وجه ازلازمات است.
بله،تو درمورد امورخودت ودیگران،تنهابه خدا تسلیم شو.شریعت اوراتاج سرخودگردان.دربرابراو ومخلوقات اوهم تربیت وادب خودرا روز بروز زیباترنما.باصفات الله به وجودویگانگی اوشهادت بده،در برابرظرافت های هنر خلقت الهی بایست وعمیقاً فکرکن..تنها از این راه است که می توانی به صانع حقیقی واصل شوی...
مؤمنی که صاحب معرفت ویقین باشد،دوچشم ظاهری و دوچشم باطنی و در مجموع چهارچشم دارد.باچشمان ظاهریش مخلوقات خدا بر روی زمین را می بیندوبا چشم های باطنی خویش خلقت خداوند درآسمانها را مشاهده می کندوسپس حجاب ها را ازقلبش برداشته و اورا بی تشبیه و بی کیفیت مشاهده می نماید(مظهرتجلّی صفات جلال و جمال می گردد).
اماحجابها تنها ازقلبی برخواهدخاست که ازنفس،طبیعت و آرزوهای نفسانی،ازشیطان و وسوسه های آن رهاشده ،ودر همان زمان کلیدگنج های زمین را ازدستش انداخته تا حدّی که طلا وسنگ برایش هیچ فرقی نکند.
عقلت را بخوبی بکار بَر که گفته هایم را درک کنی...زیرا که من بلبل سخنم،سخن میگویم.به اندازه گل سرخ ظریف و به همان اندازه لطیف باش، جا بازکن برای بلبلانی که می نشینند،باگوش جان گوش کن نغمه های تسخیرکننده قلب را.






وعظ هفدهم
ظلم
ای رهرو حقّ! نه به خود ونه به دیگری ظلم نکن.زیراظلم باعث انواع تاریکیها در دنیاوآخرت می گردد.تلاش کن وارد آن تاریکیها نشوی که جزء بدبختان خواهی شد.
ظلم قلب را سیاه می کند،صورت ودفتراعمال را کثیف می کند.در روز قیامت باروئی سیاه ودفتراعمالی کثیف شده وسنگین شده از زنگارظلم درحضورخداوند حاضرشدن وضعیتی بسیار رقّت باراست.
نه ظلم کن ونه به ظالم یاری کن.حضرت پیامبرص فرمودند:
"روزقیامت نادی چنین ندا می کند: ظالم ها کجا هستند؟یاوران آنان کجاهستند؟آنان که قلمهای ایشان را تراشیده اند کجاهستند؟آنان که برای ایشان مُرکب حاضرکرده اند کجاهستند؟همه شان را جمع کنیدودرتابوتی از آتش قراردهید."
ازمردم بگریز،تلاش کن نه ظالم باشی و نه مظلوم.حتی تلاش کن زمانیکه قدرت برای ظلم کردن داری نیز از ظالم بودن گریزان باشی.مظلوم باش،مقهورباش..اماهیچ ظلم نکن،قهّاری نکن...زیرا نصرت حقّ از آنِ مظلومان است و چه رسد به اینکه مظلومی باشد که یاوری نداشته باشد.
حضرت پیامبرص چنین فرمودند:
"اِذا ظُلِمَ مَن لَم یَجِدناصِراًغَیرَالحَقِّ عَزَّوَجَل فَاِنَّهُ یَقولُ لَاَنصُرَنَّکَ وَلَوبَعدَحین"
"وقتی به کسی که جز جناب حقّ کسی رانداشته باشدظلمی گردد،جناب الله به او می فرمایند حتّی اگرمدتی نیزطول بکشد،تحقیقاً به تو یاری خواهم کرد."
یاربّ!ماراجزوبندگان اهل شفقت و مرحمت قرارده.ازبندگانی قرارمده که ظالم هستند، قلب می شکنند قلب ویران می کنند،وطبیعت خشن دارند.توئی که قلب ها را لطیف و ملایم می نمائی و طبیعت ها را زیبا می کنی.






وعظ هجدهم
دوری از دنیا

این دنیا یک بازار است ،مدتی بعدوقتی تاریکی شب همه جا را سیاه کرد،درآن بازارهیچکس نمی ماند.پس به آنچه دراین بازار می خرید و اینکه آیا آن درآخرت برای شما قیمتی خواهد داشت و یا نفعی به شما خواهدرساند دقّت کنید.زیرا که آن محاسبه گرِ متعالی همه چیزراکاملاً می بیند.هیچ چیزبرای او پنهان و سربسته نیست.در روزقیامت آنچه که دربازاردنیا خریده ای به اندازهَ ارزشش برای تو نافع خواهدبود.اگر ارزشی نداشته باشد بلائی برای توخواهدماند.در این بازار،به زبان آوردن یگانگی حضرت حقّ ودراعمال با اخلاص بودن برای تو مانند نقطه ای برای آن بازار خواهدبوداما این هم برای شما بسیار اندک محسوب می شود.
ای خواهروبرادرجوانم!تودراین دنیا غریبی.شخص زاهد هم در آخرت غریب است.درحالیکه شخص عارف با غیرالله غریب است.بله مؤمن،دراین دنیاگوئی در زندان است،حتّی اگر رزقش وسیع وصاحب خانه و زندگی بوده،صاحب مقام و موقعیت نیزباشد،در زندانی است که دیده نمی شود.خوشحالی وسرحالی او درصورتش وغصّه اش درقلبش است.از اینروکه دنیا رابخوبی شناخته،آن را قلباً طلاق داده.بله،او،چون از روزی که درآن روز چشم ها بر می گردند،می ترسد،دروهله اوّل دنیارا یک طلاقه کرده .درحالیکه او دراین وضعیت است،ناگهان آخرت دروازه خودرا بروی اوبازکرده مانند برقی آسمانی درخشش نموده ،صورت اورازیبا نموده،ودرسایه این،دنیارابادوّمین طلاق ،مطلّقه نموده،درخشش برق آسمانی دیگری آمده و به گردن او می آویزدودیگراودر این روحانیت، دنیارا باطلاق سوّم،مطلّقه نموده وباتمام وجود خویش به نگاهبانی دروازه آخرت مشغول میشود.
ودرست درحال این خلوت بوده که نورحقّ درخشیدن گرفته ودراین حال ،اودیگر آخرت رانیزطلاق داده ...
دنیابه اوگفته:
-چرامراطلاق دادی؟
اوجواب داده:
-زیراازتو زیباتروبهتررادیدم.
بعدآخرت از او می پرسد:
-پس چرا مراطلاق دادی؟
اوهم جواب داده:
-دیدم که تو هم خلق شده ای و بوجودآمده ای.آیا تو تصویرشده توسط خالق نیستی؟حال که اینطوراست چراتوراطلاق ندهم؟
درست درهمان حال است که معرفت مؤمن نسبت به ربّش تحقّق و واقعیّت می پذیرد.ازغیر ربّش نجات یافته وبه آزادی می پیوندد.دیگر اوهم در دنیا و هم درآخرت غریب است.
غائبی ازکُلّ است که در کُل محوشده .
دنیادرخدمت اوخواهدبود و نه اودرخدمت دنیا...
دنیا نمی تواند زینت خودرا همچنان که به مفتون های خود جلوه می دهد به او نیزجلوه گر نماید.اگر نمایدهم ارزشی نخواهد داشت.اعمال او نسبت به حقّ درنظامی کاملاً مبتنی بر ادب قرارگرفته است.به کارهای غیرضروری حتّی توجه هم نمی کند.
ای رهرو حقیقت!بردریای دنیا درحالت آماده باش،زیرا درآن دریا بسیارکسان غرق شده اند.بسیارکم افرادی بوده اند که نجات یافته اند .بله آن دریائی بسیارعمیق است،تقریباً هرکسی را می تواند خفه کند.فقط الله تعالی است که آن دسته ازبندگانش راکه اراده نماید نجات می دهد.همانگونه که بندگان مؤمن خودرا درآخرت نیزازآتش جهنم نجات خواهد داد.زیرا هرکس بلا استثناء از روی جهنم عبورخواهدکرد.
الله تعالی درآنجاهرکس راکه اراده فرماید نجات می بخشد...
با اشاره به این است که درقرآن کریم می فرماید:
"وَاِن مِنکُم اِلّا وارِدُهاکانَ عَلی رَبِّکَ حتماً مَقضیّاً"
"ازشماهیچکس نیست که سر به جهنم نزند.این حکمی قطعی است که ربّت برخودواجب نموده است." سوره مریم آیه هفتادویک
جناب حقّ درآن روز به جهنم امر می فرماید:"دروضعیتی باش که نه به اندازه کامل سردی دهی ونه اندازه ای که بسوزانی. دروضعیتی سلامت بخش باش که آنانکه به درستی به من ایمان آوردند،برای من با اخلاص بودند،به من رغبت نموده اند،وبراساس زهدوتقوی زندگی نموده اندو ازغیرمن قلبهای خودرا برگردانده اند،بتوانند بگذرند."
همچنین الله عزیزوجلیل می فرمایند که:
"ای دریای دنیا،ای آب دنیا،این بنده ام همانکه بدنبال محبوبِ محبوب ها می گشت را غرق مکن."
درسایه این امراست که بنده ازغرق شدن نجات می یابدوبا اطاعت از این سرّو حکمت الهی صبر می نماید.
همچنانکه حضرت موسی ع وقومش ازدریا نجات یافتند،صبروتحمل ایشان این نتیجه خویش را برایشان محقّق نموده بود.خداوند ازفضل و کرم خودنسبت به هرکس که اراده کند لطف می فرماید،وبه آنکه اراده کندنیزروزی بی حساب می بخشد.تمامی خیرهاونیکی هاباقدرت متعالی اوست که تحقّق می یابند.بخشش بی توقّع تلافی ،ثروت،شرف،عزّت وذلّت همه در دست اوست.هیچکس تأثیری براو نتواند داشت.او به هیچکس محتاج نیست.فردعاقل تنها به درگاه متعالی اوست که روی می کند،رسم بندگی بجاآورده واز درخانهَ غیراو روبرمی گرداند.
ای بیچاره ای که پشت به معنویات کرده ای،می بینم که هوس خوشنود نمودن خلق و آزار حقّ را داری.می بینم که اعمالت در این مسیر است.در راه تبدیل دنیا به جایگاه ابدی،آخرتت را خراب می کنی.درآینده ای بسیارنزدیک از کسانی خواهی بود که گرفتار خواهی شد.پادشاه قدرت ها ،روزی تورا نیز گیرخواهدانداخت.بله قدرتی که اهل دنیاهای رنگارنگ وذوق وصفاکنندگان راگرفتارمی کندروزی تورا هم گیرخواهد انداخت،ازمرتبه ای که داری عَزلَت خواهدکرد،باوسائلی ازقبیل فقروذلّت و مریضی تورا سرنگون خواهدکرد.با مسلّط کردن شدائدوغم وغصّه هادرزمانیکه اصلاً تصوّرنمی کنی تورا گریبانگیرخواهدکرد...
دست و زبانهای خلق را برعلیه تو شورانده پریشانت خواهدکرد وتمامی مخلوقاتش را بر علیه تو خواهدشوراند.
درآن زمان چه خواهی کرد؟به چه کسی پناه خواهی برد؟ازچه کسی توقّع یاری خواهی داشت؟چشمت را بازکن...
حال که وضع چنین است،اگرخوابی ،بیدارشو،پرده های غفلت را پاره کن دربارگاه متعالی حقّ بایست،زار زارگریه کن تاحدّی که اشک چشمت رودی گردد برای قایق قلبت...
یاربّ! مارا ازبندگان بیدارت قرار ده.ازبیچارگانی قرارمده که عمرشان رادرغفلت به باد می دهند،به ماقلبِ بینا لطف فرما که قدرت وعظمتت را درک نمائیم....








وعظ نوزدهم

ای کسی که می خواهی به مرتبه بندگی حقّ برسی! بندگیت نسبت به جناب حقّ درکدام مرتبه است؟ حقیقت بندگی رابفهم وآن را به اجرا درآور،درتمامی کارهایت معتدل وبه همان نسبت کافی باش.
توبرده ای هستی که ازصاحبش گریخته ..به اوبازگرد..گردن بنه،به اوامرش باتواضع اطاعت کن،ازآنچه که اومنع کرده فاصله بگیر.به قضای اوصبرکن...بااوبرطریق موافقت باش...پس از تکمیل تمامی این خصوصیّات به نفع تو،بندگیت نسبت به اربابت تکمیل خواهدشد.دیگرازاوبرای سرّ،کفایت آمده است.
خداوند عزیزوجلیل با اشاره به همین می فرمایند که:
اَلَیسَ اللهُ بِکَافٍ عَبدَه
"آیا الله برای بنده اش کافی نیست؟" سوره زمرآیه سی و شش.
وقتی بندگی تونسبت به اوصحیح شد،اوتورادوست خواهد داشت.قدرت عشقش رادرقلب توجای خواهدداد.دیگرپس ازآن توباآن عشق اُنس پیداخواهی کرد.اودرسایه همین عشق تورابدون مشقّت وبدون نیاز به خود نزدیک می سازد.اینطورکه شد،تو دیگرصحبت دیگری رانخواهی پسندیدواز آن دوری خواهی کرد..دراین حال شادمان از او وخشنود خواهی شد.اگرزمین رابرتو تنگ کرده وتمامی درب هاراهم بروی توببندد از او عصبانی و ناراحت نمی شوی ودرهمان حال به دَرِخانه دیگری هم نزدیک نشده وطعام غیراو رانخواهی خورد..دراین حال به حضرت موسی ع میرسی..
جناب الله درحقّ او فرمودندکه:
وَحَرَّمناعَلَیهِ المَراضِعَ مِن قَبلُ فَقالَت هَل اَدُلُّکُم
"ماقبل از آن، مکیدن شیرهای دایه ها رابراو حرام نموده بودیم."
بله ربّ عزیزوجلیلمان شاهدبرهمه چیزاست وعلم اوهمه چیزرا فراگرفته است.همه چیز تحت مراقبت اوست.ازما خیلی به ما نزدیکتراست.هیچکدام ازما نمی توانیم ازاوبی نیازباشیم .عالم وجود مداوم ومتّصلاً به اومحتاج است.
ای رهروراه آخرت !وقتی قضاوقدرالهی رسید دربرابر خداوند مانند سنگی بی زبان باش که مظهر بسیاری ازالطاف او شوی...
آیانشنیدیدکه شاگردجالینوس برای یادگیری علم وحکمت ازوی چگونه درحضوراو بی زبان بود؟شاگرد با این رفتارش وباسکوتش وارث تمامی علوم استادش شد.
هذیان گوئی ها وکشمکش ها وگستاخی هایت دربرابرتقدیرالهی،واعتراضات بیجایت توراچنان زُمخت کرده که حکمت ربّت وارد قلبت نمی شودوبسوی قلبت نمی آید.
ای خواهروبرادرقلبیم! وقتی خواستی صحبت کنی بانیّت خیرصحبت کن،وقتی سکوت می کنی با نیّت خوب سکوت کن...عمل کسی که قبل ازانجام کارنیّت خودرا اصلاح ننماید وعمل کسی که نیّت خوبی نداشته باشد ،عمل واقعی نخواهدبود.ازاین روست که قبل ازعمل ،نیّت خوب لازم است.بدانکه اگربدون نیّت خوب حرف بزنی یاسکوت کنی،گناهکاری.دراینصورت هم نیّت تو،سکوت تو و حرف زدنت،بیرون از سنّت پیامبرص خواهدبود.بله،مگر آنچنان نیست ؟شما همینکه وضعیتتان تغییرکند،رزقتان کم گرددبلافاصله عوض می شوید.چرابرای یک لقمه این همه دوروئی؟با کوچکترین شکست در حیثیت دنیویتان بلافاصله همه نعمتها را انکار می کنید.تاحدّی که دراین مورد شبیه افرادظالم می شوید.
"انجام بده.انجام نده.برای چه انجام دادی؟"باگفتن این حرفها مظلوم را به سخره می گیریدومی خندید.آیا این رواست که برای بنده ای که ایمان به خالق دارد چنین رفتارگردد؟
بله چنین رفتارهائی ازشما می تواند باعث دوری شما ازحقّ،رانده شدن ازحضورحقّ برای شما می گرددومی تواند غضب الهی را به سوی شما بکشاند.
ای فرزندآدم !توکه هستی؟ازآبی حقیرآفریده شده ای به آغازآفرینشت و مادّه اصلی که ازآن آفریده شده ای نگاه کن.دربرابر ربّت متواضع باش.درحضورش خم شو.
اگردرقلب ودر عالم درونت درخت تقوی رشدنکرده باشد،نه در نزدخداوندونه در نزدخلق ارزشی نداری.فراموش نکن که دنیا حکمت آخرت است وتمامیتش حکمت محض است.
همه سلامت واهتزازدر طاعتی است که دربرابر الله عزیزوجلیل انجام میشود،این هم باامتثال وانجام اوامرعمومی ودوری کردن ازهر آنچه منع شده ودر عین حال باصبرکردن در برابر قضاوقدر تحقّق می پذیرد.آنکه ندای خداوندرا اجابت نماید، خداوند هم اورابا رحمت خویش جواب می دهدوکاری می کندکه خلق ازاواطاعت کنند.
لباس آدم ریاکارتمیزاست اما قلبش در کاستی است.باوسیله کردن دینش،امرار معاش می کند.دراصل مایل نیست که از هیچ حرام و شبهه ناکی دوری کند.به آشکارا حرام خواری می کند.اگر این احوال او بر خلق هم پوشیده باشد،برخواص پوشیده نیست.مبنای تمامی زهدوتقای او ظاهراست.ازهمین روست که ظاهرش معمور و باطنش ویران است.
ای رهروحقّ!ازغیرحق دورشو.هم دربرابر نفست و هم دربرابر خلق مانند مُرده باش، که پرده میان تو وربّت برداشته شود.اما اگر می پرسی"من چگونه بمیرم؟چگونه مانند مرده باشم؟"ما به تو می گوئیم که: "ازتابعیّت نفسَ و هوای نفسانی،ازعاداتت دورشو...تابع خلق نباش،به وسائل ایشان متوسّل مشو،امیدی که به آنها بسته ای راقطع کن.سهیم کردن وشریک کردن ایشان را رهاکن(ایشان راشریک  خداوندقرارمده)ودرنتیجه هرآینده ای غیرحقّ را رهاکن.تمامی اعمالت رابرای خداوند انجام بده.نعمتهای اورا با حرص طلب نکن.
به تبدیل قضای او و تبدیل افعال آن رضای خود را نشان بده.وقتی به این صورت عمل کنی بانفست مجادله کرده ای،وبا تقدیرالهی زنده شده وحیات خواهی یافت.دیگرقلبت مسکن عشق اوخواهدبود.اوهرطورکه بخواهدآن مسکن را تغییر می دهد.قلبت درکعبهَ تقرّب به اوجای خواهدگرفت و باذکراو دیگران را فراموش خواهدکرد.
ای رهروراه حقیقت! قلبت راباخوردن مال حلال تصفیه کن،درهرصورت قدرت وعظمت ربّت را میدانی.دراین صورت لقمه ات،خرقه ات وقلبت راازهرگونه حرام وشبهات پاک وپاکیزه نگاه دار.اگرچنین کنی بنده ای پاک شده خواهی بود.بدانکه تمامی اشیاء باحرکت دادن اوست که حرکت می کنند،بانگاه داشتن اوست که می ایستندواز حرکت می افتند.زمانی که این حقیقت برای او ثابت شد دیگر او ازشریک قراردادن خلق نجات می یابد.خلق نیزاز چنین نسبتی نجات یافته به راحتی و آسایش می رسد.زیرا جناب الله باهیچ چیزی که ازجانب خودشان باشد، خلق راسرزنش نمی کنندوچیزی ازایشان نمی خواهد.اما تنها اجرای شریعت یعنی اجرا و امتثال اوامرالهی را می خواهد.وازاین رو که تا حدّلازم برای درک این موارد به انسان ها لطف فرموده اند،درصورتی که انسانها این نعمت رابخوبی استفاده نکنند ایشان را تعذیب می فرماید.بله،او،بندگانش را،درمیان نعمت آگاهی که به ایشان بخشیده و اوامرواحکام خودش قرار داده است.دیدن وشناختن احکام الهی واجرای آن نسبت به مخلوقاتش چنان عقیده ای است که حکم او با چنین چیزی ابطال نمی گردد.زیراتقدیرکنندهَ هرچیزی اوست.از او نمی توان سئوال نمود در خصوص اعمالش اما از خلق پرسیده می شود در مورد آنچه انجام می دهند.این چنین است عقیده هر مسلمان معتقدوموحّدِ صاحب یقین.
دانسته باش که جناب الله از نَفس تو و ازصبر تو مستغنی است.به هیچ چیزمحتاج نیست و نیاز ندارد.فقط او به اعمال تو و خدمات تو نگاه می کند.آیا اورا تصدیق می کنی یا تکذیب...
آنکه دوست دارد مالک هیچ چیزنیست،همه چیزش را تقدیم محبوبش می نماید.زیرا تملّک نمی تواند در کنارعشق واقعی قرارگیرد.عاشق حقّ هم، وآنکه دراین عشق صمیمی باشد،نفس،مال و سرانجام، خودرا بدون تردّد به اوتسلیم می کند.اختیارخودرا رها می کندوخداوندرا به دلیل هیچکدام ازتصرّفاتش تحت اتّهام وسوء ظن قرار نمی دهد.برای رسیدن حکم او عجله نمی کند.خلاصه اینکه هرآنچه ازطرف حقّ برای او می رسد شیرین است.باتمام وجوه خود به حقّ رو می کندودیگر چیزی به نام جهت برای او باقی نمی ماند.تنها یک جهت ویک سو برای او می ماند.آن هم عشق حقّ است.این عشق هرچیز را از قلب خارج می کند.وقتی هم چنین شد تودیگر نه دنیارا دوست  خواهی داشت و نه آخرت را،حتّی از نفس خودمتوحّش می شوی.فقط و تنها باخداوند جلّ و جلالهُ اُنس می گیری وراحت می یابی.

پایان مواعظ حضرت عبدالقادرگیلانی



                ****
وصیّت حضرت عیدالقادرگیلانی قدّس سرّه الشّریف

ای رهرو حق وحقیقت توراوصیّت میکنم به:
-حرکت براساس تقوی و ظاهرشریعت.
- اینکه قلبت رادرسلامت نگاه داری.
-بافراغت نفس ودل گشاده،جوانمردی و بخشش کنی.
-صاحب چهره ای بشّاش باشی.
-دست دهنده داشته باشی، بدون توقّع ازطرف مقابل.
-رهاکردن اذیّت و آزاردیگران.
-وتحمّل کردن فقرو آزار.

به بزرگان با احترام باش ،با برادران و خواهران دینی ات بخوبی رفتار کن.به کوچکترهاوبزرگترها بابیشترین خیرخواهی رفتارکن.بادیگران کشمکش نکن.باهیچکس دشمن مشو.شعارخودرا شفقت و مرحمت قرار بده.فقرا را ارجح بدان نسبت به نفس خودت.
-ازجمع کردن ثروت گریزان باش.
-صحبت باکسانی راکه درمرتبه مریدان حق و آنانی که در مرتبه و طبقه ایشان نیستند را ترک کن.
-درامور دینی و دنیوی تلاش کن یاور مسلمانان باشی.
-توصیه می کنم که عزّت نفس خود در دوستی با ثروتمندان و تواضع واخلاص خود در دوستی بافقیران را از دست ندهی.
انجام چنین اعمالی ورهروی تو دراین راه باعث می شود که عظمت و قدرت خالق رابتوانی تماشاکنی واین تماشا را ادامه بدهی.درزنجیره وسیله ها الله تعالی را تحت سوءظن قرارمده.درتمام احوالت به خداوند تکیه کن و آرامش بیاب.
حقّ برادران وخواهران دینی ات رابا تکیه بر محبّتی که بین شماست زیرپا مگذارو ضایع مکن.به صحبت بامساکین و افتادگان با حالتی متواضع ادامه بده.
مبادا و مبادا حُسنِ ادب و جوانمردی خودرا از دست بگذاری.
نفسَت رابِکُش تازنده باشی.
نزدیکترین انسانها به خداوند کسی است که ازنظر اخلاقی زیباترین اخلاق را داشته باشد.
بلندترین اعمال ،رعایتِ التفات نکردن به غیرالله است.
توصیه به حقّ و صبرنما.
ازاموردینی دوچیز برای تو کافیست :
-صحبت بافقیر و خدمت به ولی...
فقیرواقعی کسی است که  بجز با خداوند ،هیچ ثروتی را قبول نکند.
-ضعف واقعی، متهاجم رفتار نمودن دربرابر فرودستان است
-کبروغرور واقعی، رفتار متجاوزانه دربرابر کسانیست که از خود بالاتر هستند.
-رفتار این چنین در برابر امثال خودت عین اخلاق بد است.
فقروتصوّف هردو اموری جدّی هستند.به آن امور چیزهای تمسخرآمیز قاطی نکن.
خداوند ما را ،شما را ،همه مسلمانان را به خیروخوبی و درستی موفّق نماید.آمین.
درهرحال و کارخود خداوند را ذکرکن-بیادخداوندباش-زیرا ذکر ،جامعِ همه چیز است.به حبل متین الهی با قدرت چنگ بزن.زیرا این دست آویزِ الهی،ضررها وخطرات را دفع می نماید. خودرا مهیِّای رسیدن قضاکن.زیرا آن واقع خواهد شد.
دانسته باش که ازگفته هایت وازکرده هایت مسئول هستی.
درهرزمانیکه زندگی میکنی مشغول همان چیزی شو که مناسب تر است.کار امروزت را به فردا نیفکن.زیرا درآینده کارهای دیگری خواهی داشت.
مبادا مبادا اعضای بدنت رادرکارهای غیرضروری بکاربری.برای هر عضوت نیکوترین کار را برگزین.
ازآنان که به حق، به نام خدا و رسول خدا حکم می کنند اطاعت کن.حقوق ایشان را ادا کن و در مواردی که مربوط به خودت باشد عجله در گرفتن حقّت نکن.
هیچ وقت دعا را از دست منه.
درمورد مسلمانان صاحب حسن ظن و نیّت نیکو باش.
درمیان ایشان مانند یکی از ایشان باش،تلاش کن آنچه که برای ایشان خیراست را بجاآوری.تاوقتی در درونت نسبت به دیگری شرّ ویا بدی وجود داشته باشد به رختخوابت نرو و در آن دراز مکش.
به آنکه به تو ظلم کرده باخوبی وهدایت دعا کن.
خداوند را به عنوان تنها مراقب بشناس.
بدنبال لقمه حلال باش ،چیزهائی را که نمی دانی را از کسانی بپرس که برای خدا تحصیل علم کرده اند. درمقابل خداوند دائماً با حیا باش.
صحبتت با الله باشد.بادیگران هم در مورد الله صحبت کن.هرصبح به اندازه وسعت صدقه بده.وقتی که به شب رسیدی برای مسلمانانی که درآن روز فوت نموده اند نماز میّت بخوان.
بعداز نماز عشاء به تفکّر بنشین وبعد از آن نماز استخاره بخوان.
صبح وشام هفت بار این دعا را بخوان (اَلّلهُمَّ اَجِرنا مِنَ النّار)
وباز هر صبح و شام با گفتن اَعوذُبِالله مِنَ الشَّیطان الرَّجیم ، سه آیه آخر سوره حشر را تلاوت کن.
تنها خداوند است که موفّق می گرداند.
ولاحولَ وَلاحَولَ وَلا قوَّةَ الا بالله العلی العظیم. 
    
  ***

   


وصیّت حضرت عبدالقادرگیلانی(قدّس سرّه) به فرزندش عبدالرّزاق

پسرم!خداوندماراوشماراوهمه مسلمین راموفّق به انجام خیرهاونیکی ها نماید.
اوّل تورابه ترس،معرفت خداوند،عبادت به اَحسَنِ وجه به خداوند وحفظ حدود شرعی توصیه می کنم.
می دانی که طریقت مابراساس سنّت پیامبرص و دیگر، برسلامت قلب وجوانمردی وسخاوت و دلِ باز بناشده است،ودیگر درزیربنای این راه ،جفانکردن واذیّت نرساندن و صبرکردن دربرابر آزاری که برسدوپذیرفتن آن وعفوکردنِ برخی تصوّرات وتقصیرات برادرمسلمان ما دربرابرما.
تورا توصیه می کنم به:
-اینکه رفتاراحترام آمیز با بزرگان اسلام وعلماداشته باشی،
-بابرادران دینی ات خوش رفتاری نمائی،
-خیرخواهِ کوچک و بزرگ باشی،
-به استثنای کسانی که به دینت زبان درازی می کنند،رفتارخصمانه نسبت به کسی نداشته باشی وکشمکش ونزاع را رها کنی.
پسرم! می دانی که حقیقت فقر،محتاج نبودن به افرادی شبیه خودت وثروت در معنای حقیقی خود،بازهم یعنی مستغنی ماندن از افرادی مانند و در ردیف خودت می باشد.درآنصورت وقتی فقیری دیدی تلاش کن به او با شفقت و لطافت خویت مفیدواقع شوی ونه باعلمت، وسعی کن با اودوستانه رفتارکنی.
بازهم می دانی که تصوّف براساس هشت خصلت نیکوبنا گردیده است:
-سخاوت
-رضا
-صبر
-اشارت
-غربت
-خرقه پشمین زمخت به تن کردن
-سیاحت
-فقر

-سخاوت ازآن پیامبرخداحضرت ابراهیم ع،
-رضا خصوصیّت حضرت اسحق ع،
-صبرخصوصیّت حضرت ایّوب ع،
-اشارت خصوصیّت حضرت زکریاع،
-غربت خصوصیّت حضرت یوسف ع،
-خرقه پشمینه زمخت خصوصیّت حضرت یحیی ع
-سیاحت خصوصیت حضرت عیسی ع،
-فقرخصوصیّت محبوبمان،سرورمان وشافع مان نبیّ الله ورسول الله  حضرت محمّد ص است.

پسرم،باثروتمندان باحفظ عزّت وشرف خود، دوستی کن.وبا فقرا نیزباتواضع حشرونشرداشته باش.
ازاخلاص هیچ زمان جدامشو.فراموش نکن که اخلاص ،فراموش کردن آنچه که خلق می بیند و خواهند دید است وفراموش نکردن اینکه خداوند همیشه می بیند و خواهد دید.
خداوند رابخاطروسائلی که دردنیا هستند،متهم نکن.درتمامی احوالت به خداوند پناه ببر وتنها با او آرامش بیاب.
با اعتمادبه کسانی که میان تووایشان محبت و صداقت وجود دارد،احتیاجاتت را به امید ایشان رها مکن.
به فقرا با این سه چیزخدمت کن:
-تواضع
-اخلاق خوش
-شفافیّت دل(یکرنگی)
نفست رابکُش که زنده شوی..نزدیکترین اخلاق به خداوند آن است که مسامحه کارترین و دلبازترین باشد.
بالاترین اعمال التفات نکردن به غیرخداوحفظ سرّ است.
وقتی بافقرا دورهم جمع شدید همدیگر را به صبر توصیه کنید، حق را توصیه کنید.در دنیا دوچیزبرای تو کافیست:-صحبت بافقراو-احترام به دوستان خدا. می دانی که فقیرحقیقی با هیچ چیز جزخدا ثروتمند نمی گرددوجز خدا هیچ چیزاورا تطمین نمی نماید.
وباز می دانی که تهاجم به زیردست عین ضعف است .
وتهاجم  به بالادست ها هم غروروهم گستاخی است.
فقروتصوّف هردو موضوعاتی بسیار جدّی هستند،مبادا باکسانی یاچیزهائی که این دو را جدّی تلقّی نمی کنند همراهی نمائی.
چنین است توصیه من به تووآن دسته ازمریدانم که خواهندشنید.
تنهاخداوند است که توراومارا موفّق می داردبه بیان وتوضیح آنچه که گفتم.
خداوند،توومارا به حرمت سرورمان ،پیامبرمان،شفاعت کننده مان حضرت محمّدص از کسانی قرار دهد که در راه سلف صالحین گام برمی دارند.


پایان ترجمه کتاب به فضل الهی. 
















       





   



 
  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر